
واکاوی عقبماندگی بخش معدن
ایران با داشتن حدود ۷۰ نوع ماده معدنی و ۶۰ میلیارد تن ذخایر معدنی که ۷ درصد کل ذخایر جهان را شامل میشود، بسیار عقب مانده است؛ به طوری که به لحاظ بهرهوری جزو ضعیفترین کشورها است.
عماد مهدیفر، کارشناس صنعت معدن در گفتوگو با اقتصاد آنلاین به ریشهیابی عدم توسعه بخش معدن و جایگاه تکنولوژی در این بخش پرداخته است که در ادامه میخوانید.
جایگاه ایران را از لحاظ ذخایر معدنی چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهم با آمارهای دهان پرکن پاسخ بدهم، باید بگویم که ما جزو ۶ کشور اول جهان به لحاظ ذخایر معدنی هستیم و بدون اغراق میتوان گفت که ایران به لحاظ تنوع ذخایر معدنی، حرف نخست را در جهان میزند، زیرا تقریبا بخش عمده ایران پهنه معدنی است. اما اگر بخواهم از واقعیت سخن بگویم، متاسفانه ما جزو ضعیفترین کشورهای دنیا و در ردههای آخر هستیم، شبیه فردی که مرغ تخمطلا دارد، اما روزی ۱۰۰ هزار تومان درآمد دارد؛ چون به جای فروش طلا یا سرمایهگذاری روی آن، هر روز از تخم مرغ عکس میگیرد و به هزار بدبختی یکجایی عکس را میفروشد؛ یعنی از خود سرمایه سودی ندارد! چون اصلا به فکر سرمایهگذاری نبوده است.
ماجرا در صنعت معدن ایران هم چنین شکلی دارد و ایران با داشتن حدود ۷۰ نوع ماده معدنی و ۶۰ میلیارد تن ذخایر معدنی که ۷ درصد کل ذخایر جهان را شامل میشود، بسیار عقب مانده است؛ زیرا اصلا به تکنولوژی در این زمینه اعتقاد نداشتهایم و خودمان را از پیشرفت محروم کردهایم.
مشکل به تکنولوژی برمیگردد یا مدیریت؟
تکنولوژی که به خودی خود به دست نمیآید. محصول مدیریت خوب است. بگذارید با مثال بهتر توضیح بدهم: صنعت نفت را ببینید. معروف است که نفت در ایران آنقدر پولساز است که خرج همه صنایع را میدهد، اما میخواهم ثابت کنم که اتفاقا برعکس است و این صنایع دیگر هستند که خرج نفت را میدهند. فرض کنید پدری مثلا ۵ فرزند دارد؛ به یکی چندین میلیارد تومان سرمایه داده کار کند، از بچگی او را به دورههای زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی فرستاده، انواع کلاس آموزشی رفته، به طور مرتب او را سفر خارجی فرستاده که دنیا را ببیند، دورههای آموزشی در کشورهای پیشرفته برای او گذاشته، با چهرههای موفق دنیا برایش کار مشارکتی درست کرده و... . در مقابل برای۴ فرزند دیگر کاری نکرده و آنها مجبورند با بدبختی و قرض و وامهایی با سود کلان، کسب و کار کوچک راه بیندازند و به قول معروف گلیم خود را از آب بیرون بکشند. فکر میکنید اگر آن فرزند که اینقدر به او توجه شده، پولساز شود، خیلی عجیب است؟ ماجرای نفت در ایران هم همین است. از ابتدای اکتشاف نفت در ایران هزاران میلیارد دلار برای این صنعت هزینه شده است. یعنی از جیب صنعت کشاورزی زدهاند و به نفت دادهاند؛ از دهان صنعت معدن زدهاند و به نفت دادهاند، از صنعت نساجی کسر کردهاند و به جیب نفت واریز کردهاند. طبیعی است که نفت اکنون پولساز باشد.
شما الان تکنولوژی نفتی و پتروشیمی را ببینید، آیا با صنایع دیگر قابل مقایسه است؟ ما هنوز در کشاورزی آبیاری غرقابی میکنیم؛ چطور توقع دارید که کشاورزی ایران با دنیا رقابت کند؟ هنوز کارگر با بیل، راه آب را درست میکند. آیا با این وضع میتوان رقیب دنیا شد؟ مگر در حوزه نفت ما چاه دستی میزنیم؟ خیر. آخرین تکنولوژی دنیا به کار گرفته میشوند؛ شرکتهای شل و توتال که حرف اول دنیا را میزنند، پای کار میآیند. اما شما در حوزه معدن ببینید؛ ماشینهای۴۰ سال قبل مشغول حفاری هستند، بیل مکانیکی با عمر ۲۰ و ۳۰ سال در معادن ایران مشغول به کار است. کافی است یکبار فقط یک معدن در استرالیا را ببینید، آن موقع رویمان نمیشود بگوییم که ما صنعت معدن داریم. برای نفت از عالم و آدم بسیج میشوند که تحریمها را دور بزنند و تکنولوژی بیاورند و کارشناس استخدام کنند تا پهنه شناسایی شود. همین میدان پارس جنوبی که الان به اندازه یک ابرشهر وسعت و امکانات دارد، اطلاعاتش توسط شرکت توتال به ایران داده شد. آن موقع اصلا نمیدانستند فاز چیست، اما با همان اطلاعات تا الان فقط ۲۴ فاز در آن راهاندازی کردهاند.
تعریف شما از سود چیست؟
تعریف من از سود این است که یک معدن مثل گلگهر بتواند به اندازه پارس جنوبی درآمدزایی داشته باشد. نمیخواهیم که عکس تخم طلا بفروشیم. بله، فروش عکس هم سود دارد، اما یقینا فروش ربع کیلو طلا میلیونها برابر عکس طلا سود دارد.
بگذارید وضعیت را برایتان روشن کنم، فکر کنید منِ پیمانکار میخواهم یک بیل مکانیکی ۴۰۰ مدل ۲۰۲۴ را در یک معدن استفاده کنم. همین اول قیمت دستگاه با هزینه گمرکی و مخارج دیگر، حدود ۳۵ میلیارد تومان است. من قرار است ۳۵ میلیارد تومان سرمایهام را در دل معدن به میان خاک و سنگلاخ ببرم. فکر میکنید دولت این دستگاه را چقدر از من اجاره میکند؟ باور نمیکنید اگر بگویم ساعتی ۵۰۰ هزار تومان! یعنی اگر این دستگاه ۲ شیفت در روز یعنی ۱۶ ساعت در هر ۳۰ روز هم کار کند، میشود ماهانه ۲۴۰ میلیون تومان. این رقم بدون احتساب استهلاک دستگاه و پول راننده است. دولت فقط گازوئیل میدهد. یعنی اگر کف کف هزینه نیروی فنی و راننده و استهلاک و خرید قطعات را کنار بگذاریم، به راحتی ماهانه باید ۹۰ میلیون را کنار گذاشت. به بیان دیگر شما ۳۵ میلیارد سرمایه گذاشتهاید که ماهی ۱۵۰ میلیون تومان برداشت میکنید که روز به روز هم ارزش آن در حال کم شدن است. حالا بگویید آیا این سود است؟ آیا اگر همین پول را طلا بخرید، چقدر سود میکنید؟ بروید دلار بخرید چطور؟ کافه بزنید چه؟
مثال دیگری میزنم: یک دستگاه حفاری DM۴۵ مدل مثلا سال ۱۹۹۳ مال ۳۰ سال پیش را در نظر بگیرید که حدود ۱۳ میلیارد قیمت دارد. همین دستگاه فقط ۳ نفر پرسنل میخواهد که اگر دو شیفت محاسبه کنید، ۶ نفر پرسنل آن میشود. فقط یک مته چینی با چکش این دستگاه ۱۵۰ میلیون تومان قیمت دارد که بزرگترین خرج همین دستگاه متههای آن است که به سرعت مثلا هر ۱۵ روز یکبار باید عوض شوند. یعنی فقط ماهیانه شما ۳۰۰ میلیون تومان پول چکش میدهید. اگر دستگاه یاتاقان و موتور نزند و اوضاع گل و بلبل باشد، شما ماهانه ۱۰۰ میلیون تومان دستمزد میدهید و ۳۰۰ میلیون تومان چکش میخرید؛ یعنی همین ب بسمالله ماهانه ۴۰۰ میلیون تومان هزینه دارید.
منظورتان این است که نتیجه این وضعیت، شکایتهای پیدرپی پیمانکاران است؟
بله، این همه ماجرا نیست. پروژه گرفته میشود، اما ناگهان قیمت دلار چندبرابر میشود و مثلا چکشی را که تا دیروز ۱۵۰ میلیون تومان خریده میشد، باید ۲۸۰ میلیون تومان خرید. پیش از کار باید شرایط پروژه آماده باشد، اما دولت برای اینکه به زعم خودش سود کند، بدون فراهم کردن شرایط کارگاه، آن را افتتاح میکند و ماشینآلات میلیاردی که هر کدام ۳۰ سال عمر هم دارند، ناگهان وسط دره و رودخانه و سطوح غیرطبیعی مشغول به کار میشوند. در این میان فرض کنید طرف بخواهد یک لاستیک عوض کند، بسته به نوع ماشین بین ۳۰ تا ۷۰ میلیون باید هزینه کند. تازه لاستیک ارزانترین قطعه است.
مشکل این است که انگار معدن در این کشور غریبه است. چطور برای نفت میشود تحریم دور را زد، اما برای معدن نمیشود؟ چطور است تمام ارکان کشور به تکاپو میافتند تا فلان شرکت خارجی را فقط برای مشاوره به ایران بیاورند، اما در صنعت معدن اجازه وجود ندارد؟ چرا نمیگذارند برای افزایش بهرهوری ماشینآلات مدرن وارد شود؟
مگر بهرهوری فقط به ماشینآلات ربط دارد؟
پس به چه ربط دارد؟ به وضعیت جوی که ربط ندارد. در معادن مدرن دنیا عمر یک ماشین صنعتی ۵ سال است. آنها الان به سمت هوش مصنوعی رفتهاند، ربات درست کردهاند. ما داریم با ماشین ۴۰ سال پیش حفاری میکنیم. این یعنی مصرف بیشتر سوخت، یعنی آلودگی بیشتر محیط زیست، یعنی کار زیاد و راندمان کم، یعنی سوءمدیریت. یک بار بروید یک معدن را از نزدیک ببینید. دستکم اگر فقط ۵۰ خودرو در آن باشند، میزانی از دود میبینید که نفس کشیدن برایتان سخت میشود. فقط اگزوز بنزهای تک و لودرها و بولدرزهای قدیمی را نگاه کنید، خودش گویای همه چیز است. دولت اجازه دهد اینجا هم بهرهوری بالا برود.
الان پیمانکاران جنس استوک میخرند، جنس قاچاق میخرند و به هزار بدبختی یک قطعه وارد میکنند. کاری به حاشیههای ماجرا ندارم، اما چطور یکدفعه تصمیم گرفتند ناوگان اتوبوس پایتخت را نوسازی کنند؛ برای نوسازی معادن هم اقدام کنند. اینجا دولت هم نمیخواهد سرمایهگذاری کند. خود فعالان معدن سرمایهگذاری میکنند؛ آنها اگر فقط آزار ندهند و در پروسه رسیدن بار کمک کنند، کافی است. اگر هم قصد دارند قدمی بردارند، وام کمبهره بدهند که ناوگان معدنی کشور بهروز شود. سودی که دولت از کاهش مصرف گازوئیل و بنزین میبرد، دهها برابر پولی است که برای وام واردات میدهد. بگذارند معادن کشور هم تجهیز شوند و به فناوریهای روز دنیا دست یابند، آن موقع ببینیم این کشور نفتی است، یا معدنی.
نمیخواهم کوتهبینانه نگاه کنم و بگویم مشکل معدن را حل کنید؛ این مسئله باید نگاه ملی داشته باشد. صنعت کشاورزی هم همین نیاز را دارد. به جای کمباینهای ۴۰ سال کارکرده، تجهیزات مکانیزه جدید بیاورید. بروید ببینید همین الان اگر یک کشاورز بخواهد تراکتور بخرد، چقدر باید در نوبت بماند. آن هم برای اینکه یک تراکتور با تکنولوژی ۴۰ سال پیش مثلا رومانی یا مسیفرگوسن گیرش بیاید. با این وضعیت معلوم است تا ۳۰ سال دیگر هم جلو نمیرویم. بگذارند دستگاه چیدن سیب وارد کنند، دستگاه مکانیزه کشت برنج وارد کنند. چه اشکالی دارد از اینها حمایت کنیم؟
چرا نمیگذارند؟ مگر استراتژیک است؟
ما که قرار نیست همه چیز را خودمان بسازیم. بله یک چیزهایی استراتژیک است و جلوی واردات آن گرفته شده است. گریدر کوماتسو که دیگر استراتژیک نیست. دامپتراک کاترپیلار که دیگر استراتژیک نیست. موتور لودر و دینام و تسمه بولدوزر که استراتژیک نیست. واشر سرسیلندر و رادیاتور بیل مکانیکی که استراتژیک نیست.
نظارت کنند و در کنار آن بگذارند صنایع مهم کشور مثل معدن رشد کنند و با فناوریهای جدید آشنا شویم. یعنی دولت به جای اینکه به زور صاحبان شرکتها را با هزینه خودش به دورههای مختلف خارجی بفرستد تا با آخرین دستاوردها و تکنولوژیها و تجهیزات آشنا شوند، دور آنها دیوار کشیده و نمیگذارد کاری بکنند.
عماد مهدیفر، کارشناس صنعت معدن در گفتوگو با اقتصاد آنلاین به ریشهیابی عدم توسعه بخش معدن و جایگاه تکنولوژی در این بخش پرداخته است که در ادامه میخوانید.
جایگاه ایران را از لحاظ ذخایر معدنی چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهم با آمارهای دهان پرکن پاسخ بدهم، باید بگویم که ما جزو ۶ کشور اول جهان به لحاظ ذخایر معدنی هستیم و بدون اغراق میتوان گفت که ایران به لحاظ تنوع ذخایر معدنی، حرف نخست را در جهان میزند، زیرا تقریبا بخش عمده ایران پهنه معدنی است. اما اگر بخواهم از واقعیت سخن بگویم، متاسفانه ما جزو ضعیفترین کشورهای دنیا و در ردههای آخر هستیم، شبیه فردی که مرغ تخمطلا دارد، اما روزی ۱۰۰ هزار تومان درآمد دارد؛ چون به جای فروش طلا یا سرمایهگذاری روی آن، هر روز از تخم مرغ عکس میگیرد و به هزار بدبختی یکجایی عکس را میفروشد؛ یعنی از خود سرمایه سودی ندارد! چون اصلا به فکر سرمایهگذاری نبوده است.
ماجرا در صنعت معدن ایران هم چنین شکلی دارد و ایران با داشتن حدود ۷۰ نوع ماده معدنی و ۶۰ میلیارد تن ذخایر معدنی که ۷ درصد کل ذخایر جهان را شامل میشود، بسیار عقب مانده است؛ زیرا اصلا به تکنولوژی در این زمینه اعتقاد نداشتهایم و خودمان را از پیشرفت محروم کردهایم.
مشکل به تکنولوژی برمیگردد یا مدیریت؟
تکنولوژی که به خودی خود به دست نمیآید. محصول مدیریت خوب است. بگذارید با مثال بهتر توضیح بدهم: صنعت نفت را ببینید. معروف است که نفت در ایران آنقدر پولساز است که خرج همه صنایع را میدهد، اما میخواهم ثابت کنم که اتفاقا برعکس است و این صنایع دیگر هستند که خرج نفت را میدهند. فرض کنید پدری مثلا ۵ فرزند دارد؛ به یکی چندین میلیارد تومان سرمایه داده کار کند، از بچگی او را به دورههای زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی فرستاده، انواع کلاس آموزشی رفته، به طور مرتب او را سفر خارجی فرستاده که دنیا را ببیند، دورههای آموزشی در کشورهای پیشرفته برای او گذاشته، با چهرههای موفق دنیا برایش کار مشارکتی درست کرده و... . در مقابل برای۴ فرزند دیگر کاری نکرده و آنها مجبورند با بدبختی و قرض و وامهایی با سود کلان، کسب و کار کوچک راه بیندازند و به قول معروف گلیم خود را از آب بیرون بکشند. فکر میکنید اگر آن فرزند که اینقدر به او توجه شده، پولساز شود، خیلی عجیب است؟ ماجرای نفت در ایران هم همین است. از ابتدای اکتشاف نفت در ایران هزاران میلیارد دلار برای این صنعت هزینه شده است. یعنی از جیب صنعت کشاورزی زدهاند و به نفت دادهاند؛ از دهان صنعت معدن زدهاند و به نفت دادهاند، از صنعت نساجی کسر کردهاند و به جیب نفت واریز کردهاند. طبیعی است که نفت اکنون پولساز باشد.
شما الان تکنولوژی نفتی و پتروشیمی را ببینید، آیا با صنایع دیگر قابل مقایسه است؟ ما هنوز در کشاورزی آبیاری غرقابی میکنیم؛ چطور توقع دارید که کشاورزی ایران با دنیا رقابت کند؟ هنوز کارگر با بیل، راه آب را درست میکند. آیا با این وضع میتوان رقیب دنیا شد؟ مگر در حوزه نفت ما چاه دستی میزنیم؟ خیر. آخرین تکنولوژی دنیا به کار گرفته میشوند؛ شرکتهای شل و توتال که حرف اول دنیا را میزنند، پای کار میآیند. اما شما در حوزه معدن ببینید؛ ماشینهای۴۰ سال قبل مشغول حفاری هستند، بیل مکانیکی با عمر ۲۰ و ۳۰ سال در معادن ایران مشغول به کار است. کافی است یکبار فقط یک معدن در استرالیا را ببینید، آن موقع رویمان نمیشود بگوییم که ما صنعت معدن داریم. برای نفت از عالم و آدم بسیج میشوند که تحریمها را دور بزنند و تکنولوژی بیاورند و کارشناس استخدام کنند تا پهنه شناسایی شود. همین میدان پارس جنوبی که الان به اندازه یک ابرشهر وسعت و امکانات دارد، اطلاعاتش توسط شرکت توتال به ایران داده شد. آن موقع اصلا نمیدانستند فاز چیست، اما با همان اطلاعات تا الان فقط ۲۴ فاز در آن راهاندازی کردهاند.
تعریف شما از سود چیست؟
تعریف من از سود این است که یک معدن مثل گلگهر بتواند به اندازه پارس جنوبی درآمدزایی داشته باشد. نمیخواهیم که عکس تخم طلا بفروشیم. بله، فروش عکس هم سود دارد، اما یقینا فروش ربع کیلو طلا میلیونها برابر عکس طلا سود دارد.
بگذارید وضعیت را برایتان روشن کنم، فکر کنید منِ پیمانکار میخواهم یک بیل مکانیکی ۴۰۰ مدل ۲۰۲۴ را در یک معدن استفاده کنم. همین اول قیمت دستگاه با هزینه گمرکی و مخارج دیگر، حدود ۳۵ میلیارد تومان است. من قرار است ۳۵ میلیارد تومان سرمایهام را در دل معدن به میان خاک و سنگلاخ ببرم. فکر میکنید دولت این دستگاه را چقدر از من اجاره میکند؟ باور نمیکنید اگر بگویم ساعتی ۵۰۰ هزار تومان! یعنی اگر این دستگاه ۲ شیفت در روز یعنی ۱۶ ساعت در هر ۳۰ روز هم کار کند، میشود ماهانه ۲۴۰ میلیون تومان. این رقم بدون احتساب استهلاک دستگاه و پول راننده است. دولت فقط گازوئیل میدهد. یعنی اگر کف کف هزینه نیروی فنی و راننده و استهلاک و خرید قطعات را کنار بگذاریم، به راحتی ماهانه باید ۹۰ میلیون را کنار گذاشت. به بیان دیگر شما ۳۵ میلیارد سرمایه گذاشتهاید که ماهی ۱۵۰ میلیون تومان برداشت میکنید که روز به روز هم ارزش آن در حال کم شدن است. حالا بگویید آیا این سود است؟ آیا اگر همین پول را طلا بخرید، چقدر سود میکنید؟ بروید دلار بخرید چطور؟ کافه بزنید چه؟
مثال دیگری میزنم: یک دستگاه حفاری DM۴۵ مدل مثلا سال ۱۹۹۳ مال ۳۰ سال پیش را در نظر بگیرید که حدود ۱۳ میلیارد قیمت دارد. همین دستگاه فقط ۳ نفر پرسنل میخواهد که اگر دو شیفت محاسبه کنید، ۶ نفر پرسنل آن میشود. فقط یک مته چینی با چکش این دستگاه ۱۵۰ میلیون تومان قیمت دارد که بزرگترین خرج همین دستگاه متههای آن است که به سرعت مثلا هر ۱۵ روز یکبار باید عوض شوند. یعنی فقط ماهیانه شما ۳۰۰ میلیون تومان پول چکش میدهید. اگر دستگاه یاتاقان و موتور نزند و اوضاع گل و بلبل باشد، شما ماهانه ۱۰۰ میلیون تومان دستمزد میدهید و ۳۰۰ میلیون تومان چکش میخرید؛ یعنی همین ب بسمالله ماهانه ۴۰۰ میلیون تومان هزینه دارید.
منظورتان این است که نتیجه این وضعیت، شکایتهای پیدرپی پیمانکاران است؟
بله، این همه ماجرا نیست. پروژه گرفته میشود، اما ناگهان قیمت دلار چندبرابر میشود و مثلا چکشی را که تا دیروز ۱۵۰ میلیون تومان خریده میشد، باید ۲۸۰ میلیون تومان خرید. پیش از کار باید شرایط پروژه آماده باشد، اما دولت برای اینکه به زعم خودش سود کند، بدون فراهم کردن شرایط کارگاه، آن را افتتاح میکند و ماشینآلات میلیاردی که هر کدام ۳۰ سال عمر هم دارند، ناگهان وسط دره و رودخانه و سطوح غیرطبیعی مشغول به کار میشوند. در این میان فرض کنید طرف بخواهد یک لاستیک عوض کند، بسته به نوع ماشین بین ۳۰ تا ۷۰ میلیون باید هزینه کند. تازه لاستیک ارزانترین قطعه است.
مشکل این است که انگار معدن در این کشور غریبه است. چطور برای نفت میشود تحریم دور را زد، اما برای معدن نمیشود؟ چطور است تمام ارکان کشور به تکاپو میافتند تا فلان شرکت خارجی را فقط برای مشاوره به ایران بیاورند، اما در صنعت معدن اجازه وجود ندارد؟ چرا نمیگذارند برای افزایش بهرهوری ماشینآلات مدرن وارد شود؟
مگر بهرهوری فقط به ماشینآلات ربط دارد؟
پس به چه ربط دارد؟ به وضعیت جوی که ربط ندارد. در معادن مدرن دنیا عمر یک ماشین صنعتی ۵ سال است. آنها الان به سمت هوش مصنوعی رفتهاند، ربات درست کردهاند. ما داریم با ماشین ۴۰ سال پیش حفاری میکنیم. این یعنی مصرف بیشتر سوخت، یعنی آلودگی بیشتر محیط زیست، یعنی کار زیاد و راندمان کم، یعنی سوءمدیریت. یک بار بروید یک معدن را از نزدیک ببینید. دستکم اگر فقط ۵۰ خودرو در آن باشند، میزانی از دود میبینید که نفس کشیدن برایتان سخت میشود. فقط اگزوز بنزهای تک و لودرها و بولدرزهای قدیمی را نگاه کنید، خودش گویای همه چیز است. دولت اجازه دهد اینجا هم بهرهوری بالا برود.
الان پیمانکاران جنس استوک میخرند، جنس قاچاق میخرند و به هزار بدبختی یک قطعه وارد میکنند. کاری به حاشیههای ماجرا ندارم، اما چطور یکدفعه تصمیم گرفتند ناوگان اتوبوس پایتخت را نوسازی کنند؛ برای نوسازی معادن هم اقدام کنند. اینجا دولت هم نمیخواهد سرمایهگذاری کند. خود فعالان معدن سرمایهگذاری میکنند؛ آنها اگر فقط آزار ندهند و در پروسه رسیدن بار کمک کنند، کافی است. اگر هم قصد دارند قدمی بردارند، وام کمبهره بدهند که ناوگان معدنی کشور بهروز شود. سودی که دولت از کاهش مصرف گازوئیل و بنزین میبرد، دهها برابر پولی است که برای وام واردات میدهد. بگذارند معادن کشور هم تجهیز شوند و به فناوریهای روز دنیا دست یابند، آن موقع ببینیم این کشور نفتی است، یا معدنی.
نمیخواهم کوتهبینانه نگاه کنم و بگویم مشکل معدن را حل کنید؛ این مسئله باید نگاه ملی داشته باشد. صنعت کشاورزی هم همین نیاز را دارد. به جای کمباینهای ۴۰ سال کارکرده، تجهیزات مکانیزه جدید بیاورید. بروید ببینید همین الان اگر یک کشاورز بخواهد تراکتور بخرد، چقدر باید در نوبت بماند. آن هم برای اینکه یک تراکتور با تکنولوژی ۴۰ سال پیش مثلا رومانی یا مسیفرگوسن گیرش بیاید. با این وضعیت معلوم است تا ۳۰ سال دیگر هم جلو نمیرویم. بگذارند دستگاه چیدن سیب وارد کنند، دستگاه مکانیزه کشت برنج وارد کنند. چه اشکالی دارد از اینها حمایت کنیم؟
چرا نمیگذارند؟ مگر استراتژیک است؟
ما که قرار نیست همه چیز را خودمان بسازیم. بله یک چیزهایی استراتژیک است و جلوی واردات آن گرفته شده است. گریدر کوماتسو که دیگر استراتژیک نیست. دامپتراک کاترپیلار که دیگر استراتژیک نیست. موتور لودر و دینام و تسمه بولدوزر که استراتژیک نیست. واشر سرسیلندر و رادیاتور بیل مکانیکی که استراتژیک نیست.
نظارت کنند و در کنار آن بگذارند صنایع مهم کشور مثل معدن رشد کنند و با فناوریهای جدید آشنا شویم. یعنی دولت به جای اینکه به زور صاحبان شرکتها را با هزینه خودش به دورههای مختلف خارجی بفرستد تا با آخرین دستاوردها و تکنولوژیها و تجهیزات آشنا شوند، دور آنها دیوار کشیده و نمیگذارد کاری بکنند.