جای مدیریت ساخت در ایران خالی است

گزارش «خانمان» از نخستین سمپوزیوم بین‌المللی مدیریت ساخت:

جای مدیریت ساخت در ایران خالی است

مدیریت ساخت در ایران به علت ناآگاهی از مبانی و نبود دسترسی به منابع مالی، مغفول مانده و به صورت مناسبی توسعه پیدا نکرده است.

زهرا پیربداقی

نخستین سمپوزیوم بین‌المللی مدیریت ساخت با رویکرد هویت‌بخشی به دانش مدیریت ساخت، در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. هدف از برگزاری این سمپوزیوم را می‌توان ایجاد زمینه مساعد برای برقراری ارتباط میان دست‌اندرکاران صنعت ساخت با اساتید دانشگاه ایران و آمریکا، اعضای نظام مهندسی، انجمن‌ها و تشکل‌ها درجهت تبادل‌نظر برای رفع چالش‌ها و توسعه روزافزون این صنعت برشمرد. 
در ابتدای این مراسم محمدرضا علوی‌پور، دبیر نخستین سمپوزیوم بین‌المللی مدیریت ساخت گفت: صنعت ساخت فقط به پروژه‌های ساختمانی محدود نمی‌شود، بلکه ساخت پروژه‌های زیرساختی و صنعتی را هم دربرمی‌گیرد.
وی افزود: گستردگی صنعت ساخت موجب شده تا این صنعت نسبت به صنایع دیگر نرخ شکست بالاتری داشته باشد، به همین علت کشورهایی نظیر آمریکا و انگلستان فلسفه جدیدی به نام مدیریت ساخت ایجاد کرده‌اند.
علوی‌پور اظهار کرد: بحث مدیریت ساخت در ایران به علت ناآگاهی از مبانی و عدم دسترسی به منابع، مغفول مانده و به صورت مناسبی توسعه پیدا نکرده است. درواقع دانش مدیریت پروژه و مدیریت کسب‌وکار به مبانی عمومی‌ ختم نمی‌شود و از استاندارد‌های تخصصی برخوردار است؛ موضوعی که در کشور ما مورد غفلت واقع شده و مدرک‌گرایی را به دنبال داشته است. 
در ادامه این گزارش مشروح سخنرانی‌ها و پنل‌ها را با موضوع چالش‌ها و راهکارهای سازمان‌دهی و ایجاد کسب‌وکار در صنعت ساخت را می‌خوانید.

روزبه ظهیری هاشمی، مدیرعامل گروه توسعه ابنیه حافظ: 
 به دنبال بازارهای جدید باشیم
در صنعتی که بودجه عمرانی آن حدود 12درصد است، طبیعتا بازاری برای ارائه خدمات توسط مدیران ساخت وجود ندارد. آمار تعداد پروانه‌های صادر شده در شهر تهران بر اساس واحد مسکونی، نشان می‌دهد که در سال 90 ، 200 هزار واحد مسکونی پروانه ساخت گرفتند. این آمار به شکل فزآینده‌ای کم شده است؛ به طوری که متوسط سال 75 تا امروز باید 97 هزار پروانه در سال باشد. در حالی که حدود 50 هزار پروانه در سال صادر شده است، بنابراین شاهد هستیم به علت اینکه بازده اقتصادی برای سرمایه‌گذاران در بخش مسکن کاهش پیدا کرده، ساخت‌وساز و صدور پروانه روند نزولی دارد. از سوی دیگر در طول این چند سال متوسط تورم بالای 35 درصد بوده و انتظارات تورمی‌ بالاست، لذا نمی‌توان انتظار داشت در این بازار فردی در بخش تولید سرمایه‌گذاری کند. همچنین سرمایه‌گذار به علت اختصاص بودجه ناچیز به بخش عمران، روی پروژه‌های دولتی نمی‌تواند حساب باز کند.
آمار معاملات واحدهای مسکونی تهران که بانک مرکزی اعلام نمی‌کند، به کمتر از سه هزار معامله در ماه رسیده است، این عدد زمان رونق روی 25 هزار معامله بوده و طبیعی است که سرمایه‌گذار در این شرایط کار نخواهد کرد.
به جای اینکه یک ساخت‌وساز در یک محله انجام شود، باید بازارهای جدید برای سرمایه‌گذاری ایجاد کرد و نیازهای آیندگان را باید شناخت. به علت این‌که مسکن گران شده و جمعیت خانواده‌ها کم شده قاعدتا در آینده همه به سراغ واحدهای کوچک‌متراژ خواهند رفت، بنابراین می‌توان واحدهای مسکونی کوچک متراژ با امکانات هتلینگ ساخت.
ایده دیگر این است که تغییرات اقلیمی ‌آنقدر شدید شده که برخی شهرها یا آب ندارند، یا به خاطر بحران زیست‌محیطی قابل سکونت نیست، از طرفی میل به خانه دوم هم زیاد شده است، این سه نیاز یک بازار جدید است که سرمایه‌گذار خودش را هم خواهد داشت.
مدیریت ساخت در کشور ما یک حرف جدید است. اگر به شرایط کسب‌وکار واقعی بازار توجه نکنیم، این حرف جدید یا خریداری ندارد، یا همان بدو تولدش به بلوغ نمی‌رسد. اگر قرار نباشد در حوزه مسکن سرمایه‌گذاری انجام شود، به مدیر ساخت هم نیاز نیست. مدیر ساخت در ایران باید از سطح ساخت فراتر برود و به سمت کسب‌وکار حرکت کند. تمام الزاماتی که مرور کردیم را باید طی کند. البته این موارد وظیفه مدیر ساخت نیست، اما در کشور ما لازم است این اقدامات انجام شود، پس از آن می‌تواند بازاری در سطح ساخت برای خود ایجاد کند.

فرزاد شریعت پناهی، قائم مقام شرکت نارگان: 
  فرار مغزها درپی مدیریت نادرست نیروی انسانی
در 50 سال گذشته با فراز و فرود بسیاری مواجه بوده‌ایم که این مسئله به تصمیمات اشتباه در بدنه کارفرمایان برمی‌گردد. آمار نشان می‌دهد در 10 سال گذشته رشد بالایی در تعدد شرکت‌ها داشتیم، اما ملزومات یک پروژه در نظر گرفته نشده تا در زمان مناسب به نتیجه برسد. به این معنا که بدنه کارفرما با تعدد پروژه‌ها مواجه است؛ بدون این‌که نقدینگی کافی وجود داشته باشد. 
ساخت یک پروژه با حضور شرکت‌های مشاوره، ساخت و مهندسان آغاز می‌شود، اما متاسفانه پس از مدتی متوقف می‌شود که تاثیر منفی بر مهندسان خواهد داشت؛ چرا که موجب خستگی نیروی کار می‌شود. طبیعتا این رویکرد اشتباه به مهاجرت نیروی انسانی دامن می‌زند، بنابراین بزرگترین چالشی که با آن مواجه هستیم، نحوه مدیریت نیروی انسانی است. از سویی دیگر طولانی مدت شدن پروژه‌ها موجب پایین آمدن بهره وری ماشین آلات خواهد شد.
همچنین پروژه‌ها در جایی تعریف می‌شود، بدون اینکه آمایش سرزمین را در نظر بگیرند. این موجب می‌شود به محیط‌زیست آسیب برسد و مشکلات دیگری به وجود بیاید. بدنه کارفرمایی را باید قانع کرد که به جای تعریف کردن صدها پروژه موازی که هر کدام با چندین برابر هزینه اولیه به اتمام می‌رسد، که آن هم شاید به سرانجام نرسد؛ روی پروژه‌ای تمرکز کند که نقدینگی لازم را دارد.
همچنین بدنه کارفرما باید به پیمانکار اعتماد کند. تجربه نشان داده که اگر نقدینگی فراهم باشد، امکان به سرانجام رساندن پروژه‌ها باکیفیت بالا در زمان مناسب و هزینه منطقی وجود دارد.

محمدرضا انبیائی، دبیرکل انجمن مدیریت کسب وکار ایران:
 مدیریت پروژه استرتژی می‌خواهد
اساسا استراتژی در دنیا در برابر برنامه‌ریزی ایجاد شده است. بیشترین لغتی که در ادبیات مدیران استفاده می‌شود، استراتژی است. استراتژی وقتی به وجود می‌آید که بازار دچار تلاطم شود. نخستین شرکتی که این کار را کرد، شل بود که سناریوهای مختلف بازار را پیش‌بینی کرد و توانست به راحتی شرایط را کنترل کند. هیچ صنعتی در جهان به اندازه صنعت ساختمان در ایران تلاطم ندارد؛ چرا که تقاضا غیرقابل پیش‌بینی است. میزان تولید نهاده‌های ساختمان ثابت نیست، بنابراین باید با استراتژی مدیریت کرد.
در کشوری نظیر ایران و کشورهای توسعه‌یافته آینده مهندسان عمران و صنعت ساخت بسیار روشن است؛ به علت این‌که جای کار بسیار دارد. فقط باید به سیستم داخلی اعتماد کرد و مدل مدیریت در پروژه‌های عمرانی را تغییر داد. اگر این مدل تغییر نکند پروژه‌ها همچنان نیمه‌تمام خواهند ماند.

مهدی روانشادنیا، عضو هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران:
 دورریز سالانه سه میلیارد دلار نخاله ساختمانی
سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران، 130 هزار نفر عضو دارد، در حالی که کمتر از 20 هزار پروانه ساختمانی صادر شده است و این شرایط موجب ایجاد فضای رقابتی می‌شود. بنابراین در بخشی از صنعت ساخت باید وارد شویم که رقابت کمتری وجود داشته باشد. در کشوری که سالانه 250 هزار میلیارد تومان (معادل 5 میلیارد دلار) بودجه عمرانی کشور است، ارزش نخاله‌های ساختمانی که سالانه دور ریخته می‌شود، سه میلیارد دلار است که کمتر کسی به آن توجه کرده است.
27 درصد بودجه کشور در برنامه سوم توسعه برای بودجه عمرانی استفاده شده است، در حالی که این عدد در حال حاضر کمتر از 5 درصد است؛ بنابراین روش‌های گذشته برای انجام کارها جواب نخواهد داد. باید در نظر گرفت از لحاظ موقعیتی و مکانی 670 کیلومتر ظرفیت ساحل مکران را داریم. وضعیتی بکر و کارنشده که کمتر کسی برای سرمایه‌گذاری به آنجا توجه کرده است.

 ایرج گلابتونچی، دبیر سندیکای شرکت‌های ساختمانی:
 ریسک‌های صنعت ساخت
بر اساس آمار مستند سازمان برنامه و بودجه، حدود 55 هزار شرکت پیمانکاری ثبت شده در کشور داریم. این شرکت ها باید با نهادهای دولتی و غیردولتی رقابت کنند. اگر تمام این شرکت‌ها بخواهند فعالیت داشته باشند، باید 5300 همت هزینه شود که هیچ دولتی از عهده این سرمایه‌گذاری برنمی‌آید. 
بنابراین دولت کسب وکاری ایجاد کرده که نمی‌تواند پاسخگو نیازهایش باشد. در سال 97 40 هزار شرکت پیمانکاری فعال بودند که در سال 1401 این تعداد به 54 هزار شرکت افزایش پیدا کرده است. یعنی مهندس تولید می‌شود، بدون اینکه برنامه‌ای داشته باشیم. طبیعی است وقتی این مهندسان در کار موفق نمی‌شوند، از کشور مهاجرت می‌کنند. متاسفانه یک مهندس با تراز بالا و هزینه کم، جذب یک شرکت خارجی می‌شود و آن شرکت فقط بهره می‌برد. این ریسک بالایی است که در صنعت ساخت ما وجود دارد.
ریسک حوزه ساخت‌وساز را می‌توان مواردی همچون شناسایی دقیق اهداف و شرایط طرح، رقابت غیرمنصفانه، متون قراردادی، بی‌توجهی به قوانین بالادستی، بی‌توجهی به منابع مالی، نبود ارتباطات لازم، هزینه‌های مالی، استفاده نکردن از ابزار مناسب، ناتوانی در انجام تعهدات و ریسک کمبود منابع مالی برشمرد.
علاوه بر موارد بالا، اگر قانون بهبود کسب‌وکار به درستی انجام می‌شد، بسیاری از ریسک‌ها کمتر می‌شد. وزارت امور خارجه موظف است ظرفیت‌های رقابت خارجی و نمایندگی‌های سیاسی کشور در خارج را در اختیار تولید‌کنندگان داخلی، سرمایه‌گذاران و صادرکنندگان بگذارد، اما به این مهم عمل نمی‌کند. در قانون بهبود فضای کسب‌وکار آمده است که چالش در این مورد می‌تواند ریسک ایجاد کند. دولت و دستگاه‌های اجرایی مکلف به شفاف‌سازی سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی هستند. اگر سیاست‌ها شفاف‌سازی نشود، ثبات و امنیت اقتصادی ایجاد نمی‌شود و موجب فرار سرمایه‌گذاران می‌شود. این مسئله یکی دیگر از مواردی است که موجب بالارفتن ریسک در این حوزه خواهد شد. برای کاهش ریسک‌های این حوزه، دولت باید به تسریع صدور پروانه‌ها و حذف قواعد زائد بپردازد.

علیرضا کوشکی جهرمی، دانشیار مدیریت منابع انسانی دانشگاه علامه طباطبایی:
 رشد صنعت ساخت درگرو ثروتی به نام نیروی انسانی است
80 درصد ثروت دنیا در اختیار 20 درصد کشورها قرار دارد و دلیل این است که این کشورها از سرمایه انسانی برای ثروتمند شدن بهره برده‌اند. این امر نشان می‌دهد که حضور نیروی انسانی در هر صنعتی و اکوسیستمی‌  چقدر می‌تواند ارزشمند باشد. ارزش هر سازمانی به ارزش نیروهایی بر می‌گردد که در آن سازمان مشغول به کار هستند. ارزش اکوسیستم و صنعت ساخت‌وساز به ارزش نیروهایی برمی‌گردد که در آنجا مشغول به کار هستند. اگر قرار باشد این صنعت رشد کند، باید افراد متخصص در آن حضور داشته باشند که در این صنعت بمانند و رشد کنند. بنابراین در هر مقام و منصبی که باشیم، باید مهارت‌های انسانی در حداکثر مقدار خود باشد، فرقی هم نمی‌کند چه صنعتی باشد.

امیدرضا ریاحی، دبیر هیئت مدیره سازمان سازمان نظام مهندسی تهران:
 توسعه صنعت ساخت با شبکه‌سازی 
صنعت ساخت، صنعتی مولد، محرک و گسترده است که در آن ارتباطات و برقراری روابط بسیار مهم است. یکی از دلایلی که صنعت ساخت رشد نکرده، به این علت است که بیش از 300 انجمن، تشکل و اتحادیه در تهران وجود دارد؛ اما به صورت جزیره‌ای کار می‌کنند و نتوانسته‌اند ارتباط برقرار کنند. این بخش‌ها حتی از حضور یکدیگر بی‌خبر هستند. ما اگر به دنبال رشد هستیم، باید زنجیره‌ها به هم وصل شوند و ارتباطات باید فراسازمانی باشد. با شبکه‌سازی علاوه بر آشنایی با ایده‌های مختلف، می‌توان از تجربیات دیگران هم استفاده کرد؛ به این ترتیب کسب‌وکار در صنعت ساخت توسعه پیدا خواهد کرد.